عشق و جاودانگی
?نارسیسوس نام جوان زیبایی است
در اساطیر یونان که دختری به نام اکو (انعکاس صدا یا به فارسی پژواک)
بر او عاشق می شود و چون جواب نامساعد می شنود نفرین می کند
که او عاشق کسی شود که هرگز نتواند به او برسد
و او روزی عکس خود را در آب می بیند و برخود عاشق می شود.
هر روز بر لب برکۀ آب می آید و با خود نرد عشق می بازد
و شِکوه می کند که آخر تو که با من دوستی:
وقتی می آیم می آیی، وقتی لبخند می زنم لبخند می زنی؛
پس چرا وقتی دستم را دراز می کنم تا دست تو را بگیرم
آشفته می شوی و از من می رمی.
نارسیسوس آن قدر در فراق خویش غصه می خورد و اشک می ریزد تا می میرد.
پس حوریان و پریان صحرایی گرد او می آیند و می گویند
«حیف است چنین جلوه ای از زیبایی به زیرخاک رود.
بهتر است او را به گُلی تبدیل کنیم که پیوسته در کنار آب بروید
و عکس جمال خود را در آب ببیند.»
و او را به گل نرگس تبدیل می کنند.
(معنی نارسیسوس نیز «نرگس» است.)
اصطلاح نارسیسیسم به معنی «خود شیفتگی»
یکی از بیماری های روانی است
و به کسانی گفته می شود که سخت ده
و به طور بیمار گونه ای شیفته و بیقرار خویش اند.